سرویس: گرمی
کد خبر: 54491
|
07:26 - 1395/04/14
نسخه چاپی

غربت مادر در حسرت فرزندان/غم مهاجرت فرزندانم غبار محرومیت بر سرم می‌باشد

 غربت مادر در حسرت فرزندان/غم مهاجرت فرزندانم غبار محرومیت بر سرم می‌باشد
روزی نیست که از غم مهاجرت فرزندانم غبار غربت و محرومیت بر سر نپاشم، نور چشمانم روشنی بخش شهرهای دیگر شده‌اند و از مادر در تاریکی نشسته شان یادی نمی‌کنند.

به گزارشپایگاه خبری تحلیلیبه نقل ازسیفار، روزی نیست که از غم مهاجرت فرزندانم غبارغربت و محرومیت بر سر نپاشم. نور چشمانم روشنی بخش شهرهای دیگرشده‌اند و از مادر در تاریکی نشسته شان یادی نمی کنند. سال ها پیش بغض گلویم شکست و همچون آهی از نهاد رهبر معظم انقلاب بیرون آمدم که فرمودند: مسوولان برای دیدن محرومیت به گرمی بیایند.

 

هم از موهبت آن عزیز بود که آب در خاک تشنه ام جاری شد و مرحمی بر زخم های کهنه مردمانم فراهم گشت، اما بیکاری و غنودن جوانان بی آلایشم در قلیان سراها عذابم می دهد. مرزدارانم به دنبال کار و اشتغال به اکناف و اطراف پراکنده شده اند و شمار فرزندانم در گذر سال های رنج و بیکاری از 120 هزار به 85 هزار نفر کاهش یافته است.

 

قطعه ای از خاک پاک ایران و آذربایجانم و بیش از 300 لاله بر دشت هایم ناز می کنند. مادر مرحمت بالازاده، حمایت همایون و خلبان ذاکر هستم که هنوز چشم سنگرها به تماشایشان در انتظار مانده است.

 

آی پاره های تنم! من از حسرت شما در خود می پیچم. محبت چشمه سارانم، صمیمیت روستاهایم و آغوش گرم مرا چگونه از یاد برده اید؟! اکنون مسوولان شرح پریشانی ام را به شما بازگو می کنند و از شما نوردیدگانم که در مناطق مختلف کشور برای خودتان مردی شده اید دعوت می کنند تا در ششم مرداد ماه، سالروز انتشارشمیم ولایت در زادگاهتان، بار دیگر دیدگانم به دیدار شما روشن گردد و یعقوب وار یوسف گمگشته خویش را در آغوش کشم.

 *عیسی پاشاپور

 

انتهاي پيام/

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد