به گزارش پایگاه خبری تحلیلیسبلان‌ما، حجت الاسلام و المسلمین حاج حمزه بضاعت پور پدر شهید اکبر بضاعت پور پس از سالها دوری از فرزند شهیدش بر اثر کهولت سن دار فانی را وداع گفت.
شهید اکبر بضاعت پور در ششم خرداد ماه یکهزار و سیصد و چهل و شش در روستای گندیشمین متولد شد. زندگی حاج حمزه مثل سایر اهلی روستا ، یک زندگی ساده و صمیمی با وضعیت اقتصادی متوسط بود. با اینکه وضعیت مالی قابل توجه نداشتند اما به جهت روحانی بودنش مرجع عموم مردم برای امورات اجتماعی و دعا وی بود.
پدر شهید که تا سطح دوم دروس حوزوی خوانده بود و ملبس به لباس روحانیت، بود به رتق و فتق امور دینی و اجتماعی مردم می پرداخت.
شهید اکبر هم به تأسی از تعلیمات مذهبی پدر و تأثیرات روحانیت حاکم بر خانواده به نوحه خوانی به کودکان هم سن و سال خود می پرداخت و برای آنان مداحی می کرد. علاوه بر آن از ورزش ها به بازی های متداول روستایی مخصوصاً کشتی گرفتن علاقمند بود و مهارت خاصی داشت. دبستان دولتی گندشمین که به نام دبستان صفوی نام داشت ، اولین مدرسه اکبر بود .
شهید اکبر از همان روزهای اول با شور و نشاط تمام به مدرسه روی آورد و در انجام تکالیف درسی و فراگیری مطالب ساعی و کوشا نشان داد.
تحصیلات ابتدایی شهید در طول سالهای ۱۳۵۲ لغایت ۱۳۵۶ در همان دبستان صفوی گندیشمین سپری شد. سپس خانواده عزم کوچ به اردبیل نمودند و با عزیمت به اردبیل در محله ی ارس خاتم النبین اقامت گزیدند.
او در این مقطع علاوه بر درس به کلاسهای فوق برنامه از جمله کلاس های امدادگری جوانان هلال احمر، عضویت در بسیج و گذراندن آموزش های نظامی و عقیدتی کلاسهای هنری می رفت و به عضویت انجمن اسلامی مدرسه در آمده بود . شهید اکبر بظاغت پور قلم خوبی هم داشت . انشاهایی از او در موضوعات مختلف انقلاب اسلامی دفاع از مستضعفین و جنگ و جبهه باقی است که حکایت از هوش و ذکاوت او داشت. او همچنین با تکیه بر استعداد ذاتی خود خط خوبی هم داشت تا جایی که وقتی در کلاس دوم ابتدایی درس می خوانده آموزگارش دفتر مشق او را به کلاس پنجمی ها نشان می داده و از آنان می خواسته که مثل اکبر خوب وخوش خط و زیبا بنویسند . ایشان در دوره ی راهنمایی به بعد خوشنویسی هم می کرده است. که آثاری چند از نوشته های او با قلم نی هنوز هم موجود است.
در مقطع متوسط شهید به رشته علوم تجربی در دبیرستان ابومسلم سابق ثبت نام کرد. اما چون هوای جبهه و جنگ در سر می پروراند تحصیلات متوسطه ی خود را نیمه تمام رها می کند و به جبهه رو می آورد .
شهید گران قدر چه در جبهه و چه در پشت جبهه با همه صمیمی بود و به همه احترام می گذاشت. سعی داشت به همه کمک کند. در اردبیل روزگار خود را در پایگاه ۱۵ خرداد خاتم النبین می گذراند. یکی از فعالان آن پایگاه بود. از لحاظ سیاسی بس پایبند انقلاب اسلامی و امام (ره) بود.
شهید اکبر که دیگر بچه ی جبهه و جنگ شده بود، هنوز خدمت سربازی اش فرا نرسیده به صورت داوطلب بسیجی مکرراً در جبهه حضور می یافت . در ایامی که در اردبیل بود با بچه های بسیجی در پایگاه به فعالیت های فرهنگی ،اعتقادی و مذهبی می پرداخت .
بنابه گفته والدین و دوستانش به شغل معلمی بسیار علاقه داشت و آرزو داشت در صورت اتمام جنگ و ادامه تحصیلش به کسوت معلمی در آید . اکبر باری بار چهارم به جبهه می رود. برای تحقق بخشیدن به اهداف عالی خود خطر مرگ سرخ را به جان می خرد و به کسوت غواصی در می آید.
پس از آموزش های لازم و توجیه منطقه ی عملیاتی و چگونگی عبور از اروند . در شمار خط شکنان جان بر کف قرار می گیرد. تمهیدات لازم برای انجام عملیات والفجر ۸ تدارک دیده شده بود . همه گردان های رزمی در موقعیت خود آماده و منتظر اعلام رمز بودند. بسیار از رزمندگان قرآن و دعا می خواندند. گروهی به تنظیم وصیت نامه مشغول بودند. نماز،راز و نیاز، گریه و ندبه، خلوت و سکوت و هم نوایی با باد و نخل و رود عالمی دیگر داشت.
سرانجام شهید اکبر بضاعت پور در بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در یکی از بهتری روزهای دفاع مقدس یعنی عملیات والفجر ۸ در اروند رود به شهادت رسیده و پیکر مطهرش در خاک گلزار غریبان اردبیل آرامید.
انتهای پیام/ج