13:38 - 1399/12/07
کد خبر: 89552

نغمه شاد زندگی در کنار پدری جانباز/ رزمنده ای که 33 سال راحت نخوابیده است

سردار ناصر دستاری جانباز قطع نخاعی است که 33 سال راحت نخوابیده است و پدری است که حسرت آغوش فرزندان بر دل او مانده است.

به گزارش  سبلان ما ، ناصر دستاری در نوزده سالگی و اوج جوانی و ورزشکاری جانباز شد و این یعنی باید از تمامی علایق زندگی باید دست بکشد، سردار دستاری جانباز قطع نخاعی است که در طول زندگی درد را همواره با خود داشته است و همین درد همراهی برای راز و نیاز با خدا شده است.
 

پدری که سالها در آروزی به آغوش کشیدن فرزندانش حسرتی بزرگی در زندگی او است اما این زندگی توام با شادی  و عشق خانواده همراه است.
 

سردار دستاری در گفتگو با خبرنگار ما اظهار: در بیست و یکمین روز از اسفند سال 66 به درجه رفیع جانبازی و قطع نخاعی نائل آمده ام در آن روز  من ماموریت داشتم به ماوت و  خط مقدم مهمات ببرم که از ناحیه گردن دچار آسیب جدی شدم. 
 

33  سال است راحت نخوابیدم
 

وی افزود: در طول این  33 یک ساعت راحت نخوابیدم البته گلایه ای نیز ندارم ، و روزی که  امام جمعه اردبیل پیش من آمدند گفتم از خدا گله دارم که رنج این قطع نخارعی را کمتر کرده است و با این درد به خدا نزدیک می شویم.

جانباز قطع نخاع اردبیلی گفت: آیت الله مروج مرد بسیاری بزرگی بودند که مشوق من برای ازدواج شدند و پس صحبت با خانواده شرایطی پیش آمد که با همسر آینده خود آشنا شدیم و سه فرزند حاصل این زندگی شد.

همسر ناصر آگاهانه وارد زندگی او شد
 

معصومه بدری گفت: بنده آگاهانه از شرایط حاج ناصر افتخار پرستاری همسری و پرستار از او نائل شده ام و زندگی ما در طول این چندین سال گرچه با سختی هایی همراه است اما وصلت با چنین فردی برایم شیرین بود.
 

معوصمه بدری همسر این جانباز افزود: بهترین خاطره ای که در طول زندگی برای ما اتفاق افتاد خبر فرزند دار شدنمان بود که دکتر ها پس بارها آزمایش این مژده شیرین را به ما دادند.

فرزندان این جانباز  می گویند با اینکه این وضعیت برای درد آور اما یاد آور خاطرات رشادت های پدر ما در طول دوران جنگ بود.
 

دستاری با اشاره به خاطره ای اظهار داشت: شبی مورچه ای داخل گوش من شد که تا صبح من را کلافه کرد تصور کنید دست های شما را ببندند و سرش شما بخارد ؛ بنده این موضوع را به همسرم نگفتم وقتی صبح فهمیدند گفتند حلالت نمی کنم اگر این کار تکرار کنی. 
 

وی تاکید:همسران جانبازان واقعا ایثاگر هستند با این شرایط که من دارم همواره همسرم مرا تر و خشک می کند و بنده مدیون ایشان هستم.
 

تلخ ترین خاطر برای یک پدر
 

سردار دستاری با اشاره به بزرگترین خاطره زندگی گفت: روزی کسی در خانه نبود دختر کوچکم پس از بازی  دستش در لای کمد گیر کرد و با گریه من را صدا می کرد ولی بنده فقط می توانستم گریه کنم و دخترم می گفت بابا چرا بمن کمک نمی کنی آن روز برای من واقعا درد ناک بود منی که قهرمان تکواندو بودم.
 

وی  با اشاره به اینکه خاطرات تلخ و شیرین زیادی در طول زندگی برای من اتقاق افتاده است گفت: اردبیل جزء مناطق زلزله خیز است وقتی که اتفاق برای ما افتاد هیچ یک از اعضای خانواده بیرون نرفتند درحالی که من اصرار داشتم تا خود را نجات دهند.
 

این جانباز اردبیلی اذعان کرد: با برداران جانباز خیلی آروزی رفتن به کربلا داشتم که در سال 94  قسمت شد و رفتیم و در آنجا  واقعا آن عاشقان حضرت ابوالفضل را دیدم که رزمندان بی دستی که  که می خواستند سینه زنی کنند ولی دستی برای ابراز ارادت نداشتند.

دستاری بهترین خاطره خود را دیدار با رهبر انقلاب عنوان کرد و ابراز داشت: رهبر انقلاب بنده را  رو در آغوش گرفتند و بنده نیز به ترکی به ایشان گفتم درد شما به جان من  و از خدا می خواهم باقی زندگی من را به شما عطا کنند و مردم استان اردبیل در آروزی دیدار شما هستند و رهبر معظم هم سریعا دستور دیدار را دادند.
 

وی در پایان گفت: هرچند ما ایوب نمی شویم ولی شمه ای از آن حضرت را با این وضعیت جسمی خداوند برای ما قرار داده است و هرشب که این درد را حس می کنم پس از دعای رهبری جوانان را دعا می کنم تا عاقبت بخیر شوند.
 

انتهای پیام/م

انتهای پیام/م