سرویس: اجتماعی
کد خبر: 100104
|
01:21 - 1402/06/23
نسخه چاپی

نگاهی به سیره عملی و رفتاری پیامبر اکرم(ص)؛

معراج وصال

معراج وصال
رسول اکرم در سال یازدهم هجری در حالی که جامعه ای نوبنیاد و مملو از نشاط روحی و مؤمن به یک ایدئولوژی سازنده که احساس مسئولیت جهانی می کرد تأسیس کرده و باقی گذاشته بود به معراج وصال رفت.

به گزارش سبلان ما، پیامبر اکرم (ص) در سال 570 بعد از میلاد متولد شد. در چهل‌سالگی به نبوت مبعوث شد. سیزده سال در مکه مردم را به اسلام دعوت کرد و سختی‌ها و مشکلات فراوان متحمل شد و در این مدت گروهی زبده تربیت کرد و پس از آن به مدینه مهاجرت نمود و آنجا را مرکز قرارداد. 

 

ده سال در مدینه آزادانه دعوت و تبلیغ کرد. پس از ده سال همه جزیرة العرب مسلمان شدند. آیات کریمه قرآن تدریجاً در مدت بیست و سه سال بر آن حضرت نازل شد. مسلمین شیفتگی عجیبی نسبت به قرآن و هم نسبت به شخصیت رسول اکرم نشان می‌دادند.

 

 رسول اکرم در سال یازدهم هجری، یعنی یازدهمین سال هجرت از مکه به مدینه که بیست و سومین سال پیامبری او و شصت و سومین سال از عمرش بود درگذشت درحالی‌که جامعه‌ای نوبنیاد و مملو از نشاط روحی و مؤمن به یک ایدئولوژی سازنده که احساس مسئولیت جهانی می‌کرد تأسیس کرده و باقی گذاشته بود.

 

پیامبر اعظم (ص) به نص صریح قرآن پیامبر رحمت و پیام‌آور صلح و صفا بود. نرم‌خویی پیامبر اعظم (ص) هدیه‌ای الهی بود: به لطف و رحمت الهی با آنان نرم‌خو و پر مهر شدی و اگر درشت‌خوی سخت‌دل بودی بی شک از پیرامون تو پراکنده می‌شدند. همین نرم‌خویی و رفتار مسالمت‌آمیز پیامبر (ص) یکی از راهکارهای بسیار موفق آن حضرت در جذب مردم و تسخیر قلب‌ها بوده است. خدای متعال در آیه دیگر از رأفت، رحمت و مهربانی و دلسوزی پیامبر اعظم (ص) این گونه یاد کرده است: به‌راستی که پیامبر از میان خودتان به‌سوی شما آمده است که هر رنجی که شما می‌برید، برای او گران می‌آید، و سخت هواخواه شماست و به مؤمنان رئوف و مهربان است. پیامبر اعظم (ص) خود فرموده: «پروردگارم مرا به مدارا و نرمی با مردم دستور فرمود، همان گونه که به انجام واجبات امر فرمود.» پیامبر اسلام (ص) در برخورد خشونت‌آمیز دیگران نیز از قهر و خشونت بهره نگرفت. وقتی پیامبر اعظم (ص) در مکه برای دعوت مردم به خداپرستی ظهور کرد، با عکس‌العمل شدید قریش مواجه شد و قریش از هیچ‌گونه آزار و شکنجه، اهانت و افترا دریغ نورزید و او را فردی کذاب، ساحر، مجنون و... معرفی کردند، ولی عکس‌العمل پیامبر (ص) این بود که: «بارالها، قوم من را بیامرز که آنان نادان‌اند.»

 

سرانجام پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله پس از آنکه 63 سال در راه خدا تلاش کرد و 23 سال از آن را به‌عنوان پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله (13 سال در مکه و 10 سال در مدینه) در نشر رسالت جهانی خویش به سر آورده بود. در 28 ماه صفر، سال 11 هجری به ملکوت اعلی پیوست و خورشید روشن هدایت و مشعل نورانی دریای حکمت بشر خاموش گشت.

 

رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله مصادف با 633 میلادی، ظهر روز دوشنبه بود. پس از رحلت پیامبر صلی‌الله علیه و آله، علی علیه‌السلام او را غسل داد و با سه جامه، بدن مبارکش را کفن‌پوشانید و بر پیکر پاک حضرت نماز گزارد و آنگاه وی را در همان حجره خود در خانه‌اش در شهر مدینه با کمک عباس بن عبدالمطلب و پسرش فضل و اسامة بن زید و اوس بن خولی انصاری به خاک سپردند. (تاریخ انبیا (از آدم خلیفة اللّه (ع) تا خاتم رسول‌الله (ص))، ص 417)

 

وصیت مهم پیامبر (ص) در لحظات پایانی عمر شریف

پیامبر (ص) در حضور جمع، رو به حضرت علی (ع) کرد و به او وصیت کرد و به ایشان فرمود: نزدیک بیا، سپس زره و شمشیر و خاتم و مهرش را به علی (ع) داد و فرمود «برو منزل». پس از لحظاتی بیماری ایشان شدید شد و آنگاه که حالش بهتر شد، علی (ع) را ندید. به زنان خود گفت: «برادرم و صاحبم بیاید» آنان به ابوبکر گفتند و او آمد و باز پیامبر (ص) جمله را تکرار کرد و این بار به سراغ عمر رفتند و عمر آمد؛ ولی پیامبر (ص) فرمود: «برادرم و صاحبم بیاید» ام سلمه  فرمود: «علی (ع) را می‌طلبد، به او بگوئید بیاید» علی (ع) آمد و مدتی با هم به طور خصوصی و در گوشی صحبت کردند. وقتی از علی (ع) پرسیدند، پیامبر (ص) چه گفت؟ در پاسخ فرمود: به من هزار باب علم که از هر بابی هزار باب دیگر منشعب شده بود، آموخت و چیزهایی را به من سفارش کرد که انجام خواهم داد. پیامبر (ص) در همان حال چندمرتبه فرمود: «ما ظن محمد بالله لو لقی الله و هذه عذره عنده».

 

در روزهای آخر از "بلال" خواست تا مردم را در مسجد حاضر کند، خطبه‌ای خواند، بعد از مردم خواست اگر کسی حقی از او به گردن دارد، مطالبه کند. هیچ‌کس پاسخی نداد تا سه بار پیامبر (ص) تکرار کرد تا اینکه غلامی بنام "عکاشه" برخاست و حقی را از ایشان مطالبه کرد، به‌قصد انتقام از پیامبر (ص)، شلاقی آماده کردند؛ ولی همین که خواست قصاص کند بر بدن حضرت افتاد و شروع به گریه کرد و ایشان را عفو نمود و پیامبر (ص) فرمود او رفیق من در بهشت خواهد بود. سپس به علی (ع) دستور داد، آن پول‌ها را که نزدیکی از زنان بود، بگیرد و میان فقرا تقسیم کند.

 

و چنانچه حضرتش پیش‌بینی کرده بود جمعی را نیز به تلاش‌های مرموز و مخفیانه واداشت. کسانی که از روزهای شدت یافتن بیماری پیامبر و احتمال درگذشت وی در پی این بیماری، نیاتی برای دستیابی به قدرت در دل داشتند، بی‌درنگ پس از شنیدن این خبر و هنگامی که هنوز علی (ع)، فضل بن عباس و تنی چند سرگرم تجهیز پیکر پاک رسول خدا (ص) برای دفن بودند، دست‌به‌کار شدند. اینان بی‌توجه به همه آنچه رسول اکرم (ص) فرموده بود به شور نشستند تا شاید پیروان آخرین برگزیده خدا را از بیراهه روی و بی رهبری برهانند. چه به ادعای ایشان آن حضرت رهبری برای امتش برنگزیده یا به پیروی فردی سفارش کرده که محبوبیتی در میان قوم خود نداشته و از عهده کار رهبری برنمی‌آمده است.

 

 

انتهای خبر/ ج

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد