به گزارش سبلان ما ، هر سال که از پیروزی انقلاب اسلامی سپری میشود، شیرینی یادآوری خاطرات آن دوران دوچندان میشود و اکنون که چهل و چهارمین بهار آزادی را جشن میگیریم، بازخوانی رویدادها و حوادث روزشمار انقلاب، آدمی را به هیجان و حال و هوای سال ۵۷ میبرد و در آن روزها شهر اردبیل نیز آبستن اتفاقات جالب و گاه غمباری بود که بخشهایی از آن را از زبان به اصطلاح پیران و صحنه گردانان انقلاب مرور میکنیم.
عادل ارشادی فر از جوانان انقلابی سال ۵۷ شهر اردبیل درباره نقش ۲ مسجد مهم و علمای شهر اردبیل در وقایع سیاسی سال ۵۷ اینگونه نقل کرده است: در اردیبهشت ماه ۵۷ پس از برگزاری چند مراسم پرشور مردمی و سخنرانی افشاگرانه و شدید الحن علیه رژیم شاه در اردبیل، رفتهرفته جوانان شهر بیشتر جرأت و جسارت یافته بودند به طوری که با وجود تمام تدابیر شدید امنیتی که در دو کانون اصلی انقلاب شهر یعنی مساجد "حاج میرزا صالح" و "میرزا علی اکبر" وجود داشت جوانان در تمام برنامه های این مساجد به صورت گسترده حضور می یافتند.
اواخر اردیبهشت ماه،مسجد جامع میرزاصالحبه کانون مخالفان رژیم تبدیل شده بود و در این مسجد روحانی والامقام و نستوهآیت الله مسائلیهنگام اقامه نماز و تفسیر قرآن در سخنرانیهای پرشور خود حملات سختی به نهادهای اجتماعی و اقتصادی رژیم وارد و از سیاستهای حاکمان وقت به شدت انتقاد می کرد.
حادثه بسیار غم انگیز و تاثیر گذارشهادت ایوب معادیو برگزاری مراسم تشییع جنازه و روز سوم این شهید دانشجو در اردبیل باعث شده بود تا اعتماد به نفس و جرات و جسارت نیروهای انقلابی در مبارزه با رژیم شاه افزون گردد به طوری که مزار شهید مظلوم در اردبیل به عنوان زیارتگاهی برای نیروهای جوان انقلابی درآمده و آنها را به این فکر انداخته بود که اعتراضات مردم را به خیابانها بکشانند.
در تیرماه ۵۷ در پی ناآرامیها در برخی شهرها ، عوامل رژیم شاه در شهرهای جنوبی کشور از جمله جهرم، کازرون و میناب دست به کشتار زدند و این بهترین بهانه و فرصت را برای نیروهای جوان انقلابی اردبیل که تاکنون نتوانسته بودند راهپیمایی سازماندهی شده راه اندازی کنند، به وجود آورد.
هسته اصلی اولین تظاهرات اردبیل سه جوان ازمحله ابراهیم آبادبه اسامیعادل شادی فر،رسول خلیل آبادیواحد علامتیبودند و ارشادی فر درباره نحوه برنامه ریزی و اجرای این تظاهرات میگوید: در پی ناآرامیهای شدیدی که در شهرهای جنوبی ایران یعنی جهرم، کازرون و میناب صورت گرفت، ما سه نفر تصمیم گرفتیم اطلاعیه ای را در اعتراض به کشتار شهرهای مذکور تهیه و در راهرو مسجد جامع نصب و مردم را به تجمع اعتراضی دعوت کنیم.
متن اطلاعیه را من تهیه کردم و در خانه احد علامتی با خط شهید رسول خلیل آبادی نوشته شد و توسط خود او چند ساعت مانده به وقت اذان مغرب در محل مورد نظر نصب شد و نیم ساعت مانده به وقت اقامه نماز، آیت الله مسائلی تشریف آورد و با دیدن اطلاعیه، تاملی نمود و قرائت کرد و پس از اقامه نماز، طی سخنانی به طور خصوصی با یکی از بچهها در مورد مضمون اطلاعیه و عوامل نصب آن صحبت کرد و یقین حاصل نمود که اطلاعیه را بچهها تدارک دیده اند و اجازه داد در راهرو مسجد بماند.
اطلاعیه سه یا چهار روز در محل نصب باقی ماند و روز موعود فرا رسید و از اولین ساعات بامداد روز شنبه، مردم به تدریج در میدان ساعت جمع شدند و اولین پلاکاردهایی که هستههای انقلابی محلات شهر تهیه کرده بودند، برافراشته شد و جوانان انقلابی شروع به دادن شعار کردند و همهمهها اوج گرفت.
چهرههای آشنای انقلابی که اغلب آنها برای ما شناخته شده نبوند، در میان جمعیت گم شده بودند و نیروهای امنیتی شروع به پرتاب گاز اشک آور کردند و مردم در اعتراض به این حرکت پلیس، شیشههای بانک تجارت را خرد کردند و در میدان عالی قاپو تعداد جمعیت به دو برابر رسید و راهپیمایی به سویسه راهی شاهپور(میدان قیام) ادامه پیدا کرد.
تظاهراتکنندگان در مقابل خانه شهیدشهریار مرادی(اصغر مرادی) اندکی توقف کرده و پس از قرائت فاتحه به سوی تازه میدان رهسپار شدند و جمعیت پس از رسیدن مجدد به میدان ساعت، چون وقت نماز ظهر بود، شروع به اقامه نماز در خیابان کردند و به پیشنهاد من وشهید جاوید محسنی، آقایاحد علامتیدانشجوی رشته علوم اجتماعی دانشگاه آذرآبادگان، پیشنماز جمعیت شد و همه به ایشان اقتدا کردند و به این ترتیب اولین راهپیمایی عمومی اردبیل بدون هیچگونه خونریزی و به طور مسالمت آمیز پایان یافت.
منبع
کتاب تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل، نوشته علی درازی
انتهای پیام/ج
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد