سرویس: اجتماعی
کد خبر: 98082
|
00:36 - 1401/12/17
نسخه چاپی

زندگی‌نامه شهید جمال اسدی

زندگی‌نامه شهید جمال اسدی
جمال در هنگام اذان ظهر به دنيا آمد و در هنگام اذان مغرب نيز زبان به سخن گفتن گشود و نهایتا پس از سالها تلاش در راه اسلام سرانجام در عمليات والفجر 8 بر اثر اصابت گلوله به چشم و ترکش به پهلو به شهادت رسید.

به گزارش سبلان ما ، شهيد جمال اسدي نيارق در تاريخ 15/12/1345  به عنوان سومين فرزند خانواده در اردبیل به دنيا آمد.

 مادر شهيد اسدي مي گويد: جمال در هنگام اذان ظهر به دنيا آمد و در هنگام اذان مغرب نيز زبان به سخن گفتن گشود و تنها سه روز از به دنيا آمدنش گذشته بود که گفت: نه نه. من هم گفتم: يا رسول الله اين را سه بار تکرار کرده، سپس به حياط رفتم و رو به آسمان کردم و گفتم خدايا شکر که چنين فرزندي برايم عطا نمودي.

در ا ين دوران (دوران تولد شهيد) پدر شهيد، يکي از بهترين معماران بود و از وضع اقتصادي بهتري برخوردار بودند. شهيدجمال اسدي دوران خردسالي خود را در خانه و همراه خواهرش سپري کرد. شهيد جمال خيلي جسور بوده و حرفهايش را راحت به زبان مي آورده. شهيد راديوي کوچکي داشت که اغلب با آن بازي مي کرد. شهيد بيشتر به کارهاي بنايي و ساختماني علاقه داشت و با پدر به سر ساختمان مي رفت و کار مي کرد.

روزها سپري شد و شهيد جمال اسدي دوره راهنمايي تحصيل خود را در سال 1359-1357 در دبستان شهيد اعيادي گذراند و بعد از اتمام دوره راهنمايي، براي گذراندن دوران دبيرستان به دبيرستان فني و حرفه اي شيخ بهايي در سال 1360 رفت و در سال 1364 اين دوره را نيز گذرانده و موفق به اخذ ديپلم شد.

شهيد به غير از تحصيل در دفتر مهندس رضوانپور مشغول به کار نقشه کشي بود و يا به کارهاي ساختماني که خود قبول مي کرد مي پرداخت. شهيد بيشتر مواقع به فکر فرو مي رفت و شبها در اتاق خود به نوار شجريان گوش مي داد و گريه مي کرد. شهيد جمال علاقه فراواني به کوهنوردي داشت.

 شبها تا ديروقت کتابهاي زيادي در موضوعهاي متنوعي مطالعه مي کرد و به اتفاق آقاي شفائي مهر به پايگاه مسجد مي رفت و فعاليت مي کرد.

مادر شهيد مي گويد: ماه محرم که مي آمد جمال به مسجد مي رفت و هروقت که از مسجد و عزاداري بر مي گشت سينه هاي کبود شده خود را نشان مي داد ومن هم مي گفتم پسرم قربان امام حسين (ع) و يارانش باشد.

رابطه شهيد با ديگران نيز از روي مهر ومحبت بود. چنانچه برادر شهيد مي گويد: پس از شهادت جمال فردي به خانه ما آمده بود و گريه مي کرد و مي گفت که اي مهندس اي بدقول.

 پسرم تو که به من قول دادي خانه ام را بسازي، برايم سيمان و آهن خريدي و گفتي که به مرخصي مي روم و بر مي گردم.

 و بعداً از سخنانش فهميديم که آن مرد بي بضاعت بوده و شهيدجمال نه تنها خانه او بلکه خانه چند نفر ديگر را هم درست کرده بود. شهيد جمال احترام خاصي به خانواده و والدين خود مي گذاشت و بيشتر از همه مادرش را دوست داشت.

شهيد جمال اسدي در پايگاه مسجد سلطان آبادخيلي فعاليت داشت و مي توان گفت که همه کاره بود.

 در آنجا گروه سرود ترتيب مي داد و نهج البلاغه براي بچه هاي کوچکتر مي خواند و علاوه بر آن به تدريس قرآن نيز در پايگاه مي پرداخت.

در سال 1364، شهيد جمال اسدي در رشته مهندسي نقشه کشي ساختمان از دانشگاه آزاد اسلامي قبول شد.

شهيد جمال آرزوي موفقيت در تحصيلات خود را داشت و از اين رو شبها تا دير وقت درس مي خواند و بزرگترين آرزويش اين بود که ساختمان چهل مرتبه بسازد به طوري که نقشه اش را هم کشيده بود. دوست داشت در آينده مهندس ساختمان بسيار موفقي باشد و کشفيات و موفقيات بسياري را در اين زمينه داشت.

 شهيد در اين زمان دانشگاه رابه خاطر دفاع از ميهن اسلامي خود و فرمان اما (ره) ترک کرد و به همراه بسيج عازم جبهه حق عليه باطل شد. 

شهيد جمال اسدی در آن زمان رزمنده ها و شهدا و جببه را مي ديد و مي گفت: ميخواهم من هم به جبهه بروم و وقتي هم که من (برادر شهيد) اعتراض ميکردم مي گفت: ازمن کوچکترها مي روند چرا من به جبهه نروم و از ميهنم دفاع نکنم.

شهيدجمال اسدي در تاريخ 20/8/1362 براي اولين بار به جبهه اعزام شدند و بعد از 4 ماه حضور در جبهه در عمليات خيبر شيميايي شدند.

وی از خط زيبايي برخوردار بود و در راهپيمايي ها و پشت جبهه و براي جبهه پلاکارد مي نوشت. خود جبهه هم که مي گفتند پلاکارد بنويس مي گفت: اينجا ديگر من يک در سرباز هستم و براي جنگ آمده ام نه پلاکارد نويسي.

شهيدجمال هميشه به برادرش مي گفت: به کسي بدهي ندارم احياناً اگر هم يادم رفته باشد و کسي آمد و طلبش را خواست بدهيد. فقط از کساني که در نامه نوشته ام مقداري طلب دارم از آنها بگيريد و به حساب 100 امام واريز نمائيد.

شهيد جمال اسدي براي بار دوم در تاريخ 15/8/64 به جبهه اعزام مي شود و بعد از 2 ماه و نيم حضور در جبهه و در تاريخ 22/11/1364 در منطه اروندرود و در عمليات والفجر 8 بر اثر اصابت گلوله به چشم و ترکش به پهلو به شهادت مي رسد.

 

انتهای پیام/ج

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد